نحوه تعامل پدر و مادر با فرزندان و حل مشکلات خانوادگی
یکی از جنبه های زندگی خانوادگی، روابط بین والدین و فرزندان است. این روابط از یک طرف شامل رفتارهایی است که پدر و مادر ممکن است و یا باید در مقابل فرزندان داشته باشد و از طرف دیگر آنچه را که فرزندان باید در جریان رشد روانی و شخصیتی در مقابل والدین ابراز نمایند، در بر می گیرد.
در هر کدام از این جنبه ها، رفتارها را می توانیم به دو بخش تقسیم کنیم: اول روابط روانی و عاطفی که ممکن است میان اعضای خانواده حاکم باشد. دوم وظایف تربیتی و اخلاقی. هدایت زندگی خانوادگی مستلزم تنظیم روابط در جنبه دوم است و این جنبه تا هنگام طفولیت فرزندان باید به توسط پدر و مادر راهبری شود و بعد از آنکه فرزندان از سن تشخیص و قبول مسئولیت گذشتند، متقابلاً وظایفی در رفتار نسبت به پدر و مادر بر عهده آنها است.
از دیدگاه اسلامی، زیبایی و ارزش زندگی خانوادگی به وجود فرزندان است و فقدان فرزند به عنوان یک عامل دلتنگی و ملامت زن یا مرد به حساب آمده است. در عین حال این نکته مورد تأیید است که فرزند برای انسان یک وسیلة آزمایش در زندگی است و انسان باید پرهیز داشته باشد از اینکه شیفته و فریفتة او شود.
آنچه باعث ارزش کیان خانواده و احساس شرف و افتخار والدین می شود تربیت خوب و نیکو برای فرزندان است و در صورتی که فرزندی از مسیر رشد شخصیتی و اخلاقی خارج شود باعث انهدام شرافت و ارزش خانوادگی خواهد شد.
لذا مسؤولیت پدر و مادر آن است که برنامه ای برای تربیت همه جانبة فرزندان خود داشته باشند. از جمله وظایف در این برنامه، تربیت به منظور کسب اخلاق نیکو، انتخاب نام نیکو برای فرزند، فراهم کردن زمینه برای تعلیم اوو مساعدت وی در امر ازدواج می باشد، یعنی آنچه کودک را برای یک زندگی موفق اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی توانمند می سازد. در ارتباطات عاطفی با فرزندان نیز والدین وظایفی بر عهده دارند، از جمله محبت نسبت به کودکان و مراعات عدالت در رفتار نسبت به آنان (با توجه به اینکه ممکن است والدین نسبت به فرزندان مختلف عواطف مختلفی داشته باشند). در مواردی که والدین ممکن است توجه بیشتری به بعضی فرزندان پیدا کنند، توصیه به محبت و لطف بیشتر نسبت به دختران می شود، چون از نظر روحی و روانی لطیف ترند و به علاوه نقش مهمی را در تأمین فضای عاطفی و معنوی زندگی آیندة خویش به عهده خواهند داشت.
متقابلاً فرزندان نیز در مقابل والدین وظایف و مسئولیت هایی به عهده دارند. از حقوق اخلاقی والدین بر فرزندان این است که به جز در موارد نافرمانی از دستورهای خداوند، در بقیة امور زندگی به رأی و نظر آنها احترام بگذارند. همچنین بر فرزند است که والدین را به اسم (بدون احترام) صدا نکند، در هنگام راه رفتن جلوتر از آنان نرود، جلو آنها ننشیند و زمینه های ناسزاگویی به آنها را به وجود نیاورد.
این وظایف و دیگر وظایف مشابه آنها، فرزند را در مقابل پدر و مادر ملزم به انجام رفتارهایی می کند که در مجموع، نیکی و احترام به انها می باشد. در قرآن کریم انجام چنین رفتارهایی با والدین در چنان درجه ای از اهمیت قرار دارد که بعد از پیروی از دستورهای خداوند متعال قرار گرفته است. فرزندان موظف هستند پدر و مادر را احترام کنند و از تندی و درشتی با آنان بپرهیزند.
اینها مواردی از رفتارها و روابط در درون خانواده و بین پدر و مادر و فرزندان با یکدیگر است. اساس این روابط را چند اصل مهم تشکیل می دهد که در پایان توجه به آنها خالی از لطف نیست:
1ـ خانواده اولین و اساسی ترین واحد نظام اجتماعی است. حفظ و تقویت بنیان های آن مورد تأکید بسیار است و دستورهای رفتاری که دارای جنبه های قانونی و اخلاقی می باشد با هدف حفظ بنیان خانواده تدوین و تنظیم شده است.
2ـ روابط خانوادگی مثل هر ارتباط اجتماعی دیگر بین انسان ها با در نظر گرفتن ارزش های اخلاقی و معنوی است که منجر به سعادت و معنویت زندگی فردی و اجتماعی انسان ها می گردد.
3ـ اساس حفظ روابط خانوادگی، پیروی از ارزش های اخلاقی است و نه صرفاًا تکاء به امتیازات و حقوقی که قانون برای مرد و زن یا فرزندان در نظر گرفته است. اگر بخواهیم خانواده را حفظ کنیم باید هر عضوی نسبت به انجام وظایف خویش احساس مسئولیت داشته باشد، نه اینکه حقوق و امتیازات شخصی را جست و جو کند. بر این اساس است که مرد باید به عنوان یک اصل اخلاقی، احترام به مادر را به عنوان مظهر گرمی و صفای خانواده در رأس وظایف اخلاقی قرار دهد، زن همراهی و همدلی با شوهر را و فرزندان احترام و تکریم والدین را و همه با هم به جای تلاش برای رسیدن به خواست ها و امیال شخصی، تحقق لطف ها و زیبایی های اخلاقی را در محیط گرم خانواده سر لوحة کارها به حساب آورند.
بحرانی که خانواده را در جوامع امروز تهدید می کند تا چه حد ناشی از فقدان ارزش های اخلاقی در خانواده است؟ آیا جز با قداست بخشیدن به روابط خانوادگی و پرهیز از اشاعة برنامه های فرهنگی و اجتماعی که تمامیت و انسجام این واحد مقدس انسانی- اجتماعی را تهدید می کند، خواهیم توانست به بشریت نوید زندگی روشنی را بدهیم؟
تمدن امروز به اندازه ای قابل توجه به بشر علم و تکنیک هدیه کرده است. اگر می خواهیم آدمی را به سعادت حقیقی رهنمون باشیم، بیاییم دست به دست هم دهیم و زیبایی های روحی، لطافت های معنوی و تقدس های اخلاقی را در درون خانواده به او اهدا کنیم. بشر از خانواده و در خانواده است که نجات می یابد و سعادتمند می شود.
سلطان زارعی